ساقي بيا که شد قدح لاله پر ز مي

شاعر : حافظ

طامات تا به چند و خرافات تا به کي ساقي بيا که شد قدح لاله پر ز مي
چين قباي قيصر و طرف کلاه کي بگذر ز کبر و ناز که ديده‌ست روزگار
بيدار شو که خواب عدم در پي است هي هشيار شو که مرغ چمن مست گشت هان
کشفتگي مبادت از آشوب باد دي خوش نازکانه مي‌چمي اي شاخ نوبهار
اي واي بر کسي که شد ايمن ز مکر وي بر مهر چرخ و شيوه او اعتماد نيست
و امروز نيز ساقي مه روي و جام مي فردا شراب کوثر و حور از براي ماست
جان دارويي که غم ببرد درده اي صبي باد صبا ز عهد صبي ياد مي‌دهد
فراش باد هر ورقش را به زير پي حشمت مبين و سلطنت گل که بسپرد
تا نامه سياه بخيلان کنيم طي درده به ياد حاتم طي جام يک مني
بيرون فکند لطف مزاج از رخش به خوي زان مي که داد حسن و لطافت به ارغوان
استاده است سرو و کمر بسته است ني مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان
تا حد مصر و چين و به اطراف روم و ري حافظ حديث سحرفريب خوشت رسيد